دورهمی قسمت 18


من و دوستان تنیس

همه چی میزارم

دورهمی قسمت 18

شروع

خانم ویلیام-ریواس بس کن دیگه من هر موقع تو رو میبینم به جون یکی افتادی.

این یکی رو راست گفت هر موقع ریواس رو میبنه داره دعوا میکنه.

ریواس-اخه خانم ویلیام اشپزی هم شد مسابقه ؟

خانم ویلیام-این مسابقه ربطی به تمرینات شما نداره یه مسابقه برای سرگرمیه.

هرداد-مطمئن باشیم؟

خانم ویلیام-مطمئن باش ولی حذفی هم داره.خب اون شیش نفر برن سرجاشون.

اون شیش تا رفتن سر جاشون چهار نفر اول رو نمیدونم ولی ریواس وهرداد باهم کنار میان؟

ایکا-چی شده ترسا؟

-میگم ریواس و هرداد باهم کنار میان؟

اتوبه-کنار میان.

-چیجوری؟

اتوبه-هنوز اون دوتا رو نشناختی فقط تماشا کن.

-باشه.

به اونایی که میخوان مسابقه بدن خیره شدم یعنی کی حذف میشه.

خانم ویلیام-رو هر میزی یه دستور پخت غذا هستش هرکی بهتر بپزه برندس.خب شروع کنید.

جان-یه تیم پسرونه یه تیم دخترونه ویه تیم پسر ودخخترونه یعنی کی میبره؟

اتوبه-شک دارم شیشیدو اشپزی بلد باشه.

اکایا-ولی نیو بلده.

رافائل- رزلا به خاطر اینکه خیلی غذا دوسته بلده اشپزی کنه.

هما-انیکا هم بلده.

ایجی-من شک دارم هرداد بلد باشه اشپزی کنه.

اینویی-ولی ریواس چی؟

شیرایشی-به نظرم گروه سوم حذف میشه.

-چرا اون وقت؟

شیرایشی-چون دارن دعوا میکنن.

هرداد-ریواس منو نزن.

ریواس-دوست دارم بزنم.

هرداد-پس دوست داری؟اره؟

ریواس-اره.

هرداد-دعوا رو بزار برای بعدا بیا مسابقه بدیم.

ریواس-اوکی بریم.

اتوبه-الان شروع میشه.

یهو ریواس و هرداد دست به کار شده خیلی هماهنگ بودن انگار یکی بودن.

-چه هماهنگن.

اکایا-مگه اینا همین الان دعوا نمی کردن؟

اتوبه-چرا ولی الان کارشون رو شروع کردن.

سانادا-عجب رقابت بیخودی.

ایکا-باهات موافقم.

(دوساعت بعد_هرداد)

بعد دوساعت کار پخت و پز و تزیین تموم شد.

-خسته شدم.

ریواس-منم همین طور.

رو زمین نشستم و ریواس به پیشتم نشست و بهم تکیه دادیم.

رزلا-خوابیدید؟

منو ریواس-نه.

خانم ویلیام-خب حالا وقت تسته.

منو ریواس-بلند شدن مارو فاکتور بگیرید.

خانم ویلیام-باشه.

بعد تست کردن عذا ها نوبت علام کردن اون کسی که حذف میشن.

خانم ویلیام-اون گروهی که حذف میشن گروه شماره یک هستن یعنی شیشیدو و نیو

شیشیدو-انگار ماهم بیاد بریم.

نیو-اره.

-ریواس بیا بریم.

ریواس-بریم.

اتوبه-کجا میخواین برید؟

-خونه اقا شجاع میای یا نه؟

اتوبه-نه نمیام معلومه اعصاب ندارید.

منو ریواس-معلومه نداریم این دیگه چه مسابقه ای بود من قبولش ندارم.

اتوبه-دوباره با هم حرف زدن.

منو ریواس-مگه چیه؟

خانم ویلیام-خب امروز ازادید ونیو،شیشیدو وسایلشون رو جمع کنن برن.

جان-چه مسابقه ای بود امروز.

منو ریواس-تو یکی خفه.

سانادا-معلومه اعصاب ندارن.

سابرینا-تا قاطی نکردن بریم.

فاطی-موافقم.

همه از مون دور شدن واقعا اعصاب نداشتیم.

-بریم رود خونه؟

ریواس-اره بریم.

(اتوبه)

از ریواس وهرداد جدا شدیم ورفتیم خواب گاه نیو وشیشیدو مشغول جمع کردن وسایلشون شدن.

-مرافب خودت باش شیشیدو.

شیشیدو-باشه کاپیتان.

نیو-منم دیگه میرم.

یوکیمورا-رسیدی بهم خبر بده.

نیو-باشه.

نیو وشیشدو رفتن وخوابگاه بازم کمی خالی شد.

-خب امروز چی کار کنیم.

یوکیمورا-نمی دونم.

اکایا-بیاین تنیس رو میز بازی کنیم.

-مگه داره؟

اکایا-اره تازه باشگاه بولینگ وبیلیارد ووالیبال هم داره.

سانادا-به نظرم والیبال بهتره.

هرداد-والیبال؟کجاست ؟من میخوام.

-بزار برسی بعد بخواه راستی ریواس کوش؟

هرداد-رفت پیش دخترا دیگه.

شیرایشی-خب بریم.

همه پسرا رفتیم سالون والیبال کلا سه تا زمین بازی داشت.

-خب کیا با من میان.

هرداد-من.

یوکیمورا-منم میام.

ایجی-منم هستم.

جان-منم میام.

ریوما-منم میام.

رافائل-خب کی با من میاد؟

شیرایشی-من.

اکایا-منم میام

سانادا-منم هستم.

اینویی-منم میام.

برایان-هی هی منم میام.

تویاما-منم داور.

-بقیه هم تماشا کنن.

فوجی-فقط منو یوشی هستیم.

-منظورم دختراس.

ایکا-ولی ما هم میخوایم بازی کنیم.

-زمین دیگه ای هم هست.

ریواس-ولی من نمیخوام بازی کنم.

ایکا-ما دخترا 12 نفریم باید بازی کنی.

ریواس-باشه.

فوجی-منم داور شما.

سایو-ممنون فوجی.

همه رفتیم تو زمین بازی کنیم.

بازی رو شروع کردیم تو اوجش بودیم که صدای ریواس در اومد.

ریواس-هی خطا بود.

ارمی-نبود.

سایو-ولی بود.

فوجی-ریواس،سایو نبود.

ریواس-بود.

فوجی-ولی نبود.

ریونا-بسه دیگه شما هم نبود.

ریواس وسایو-بود.

ایکا-نبود بچه ها.

ریواس-باشه نبود نشونتون میدم.

بازی رو ما متوقف کردیم ورفتیم سمت دخترا.

تویاما-پس بازی چی؟

-میایم ببینیم دخترا چی کار میکنن.

سانادا-از الان که معلومه.

هرداد-چی معلومه؟

سانادا-بازی تمومی نداره یا دعوا کردنشون.

یوکیمورا-اینم حرفیه.

دخترا-سانادا؟یوکیمورا؟

-به جای بحث بازیتون رو بکنید.

فوجی-خب ادامه بازی ریواس سرویس میزنه.

ریواس-اوکی.

ریواس رفت منطقه سرویس و سرویسس رو زد.توپ نابدید شد ودقیقا جلوی انیکا رو زمین نشست.

ریواس-خوب بود؟

-بدک نبود.

فوجی-10_11 به نفع تیم ایکا.

بازی دخترا تو اوجش بود که ریواس رفت تو توپ بگیره که گرفت وامتیاز نهایی رو گرفت ولی محکم به میله عمود تور والیبال خورد وافتاد زمین.

-ریواس خوبی؟

ریواس-بادمجون بم افت نداره نترسید بابا زندم.

فوجی- خب تیم ایکا برندس.

ریواس بلند شد و به سمت ما برگشت که دیدم سرشه خونیه.

-ریواس سرت.

ریواس-میدونم بابا گیر نده من میرم خوابگاه.راستی شام با من.

تویاما-یادمون رفت ناهار نخوردیم.

شیرایشی-تو فقط به فکر شیکمت باش.

ایجی-جای مومو خالی.

یوکیمورا-خب بریم خوابگاه.

اینویی-پس والیبال ما چی؟

-انگار کنسل شد.

سانادا-فکر نکن یقین داشته باش.

به دخترا نگاه کردم خیلی عجیب غریبن ولی به عجیبی ریواس نمی رسن ریواس خون سرش رو تمیز کرد وبه با بقیه دخترا شادی کرد ریواس یه وقتایی عین بچه کوچولو ها میشه یه وقتایی عین ادم بزرگا این دختر تعادل نداره.

-خب اوف من میرم.

فاطی-هی کجا میری؟

-به تو ربطی نداره.

فاطی-پسره چغندر.

-نه تو نیستی؟

فاطی-حرفت رو پس بگیر.

-عمرا.

فاطی-حسابت رو میرسم.

-بیا ببینم بچه کوچولو.

فاطی بهم حمله کرد که یهو جان اومد وسطمون.

جان-بسه دیگه عین خروس جنگی افتادید به جون هم دیگه.

ریواس-حرفی از مادر عروس.

جان-تو انگار میخوای منو همش ضایع کنی؟هان؟

ریواس-نه میخوام بکشمت به زودی.

-من شک دارم به خاطر یه قهر این دوتا باهم ایقدر دشمن هستن.

انیکا-یه چیزایی هست که شما ها نمی دونید.

-منظورت؟

انیکا-فقط تو کاراون دوتا دخالت نکنید حساب شخصی باهم دیگه دارن.

برایان-دوباره این حرفا زد.

انیکا-مشکلی داری؟

برایان-اره.

-بچه ها بسه.

خانم ویلیام-اینجا چه خبره؟

جان-هیچ خبر داشتیم والیبال بازی میکردیم.

ریواس-خب من میرم.

خانم ویلیام-کجا میری؟

ریواس-خونه اقا شجاع میای؟

خانم ویلیام-ریواس اخلاقت رو عوض کن.

ریواس-باشه باشه سعی میکنم که درستش کنم.

وبعد رفت جدیدا ریواس شش وهشت میزنه.

خانم ویلیام-این چش بود؟

-اگه فهمیدی به ماهم بگو.

جان-درست میشه.

انیکا-حتما با خظور تو؟

جان-چرا که نه.

خانم ویلیام-خب یه خبر چون این اردو برای تنیسو ها بوده نه برای رشته های دیگه امروز اونایی که غیر تنیسی هستن باید برن.

سابرینا-پس چرا دعوتمون کردی؟

خانم ویلیام-نمی دونم من فقط دستوات رو اجرا میکنم.

انیکا-خب ما اینجا کاری نداریم میریم.

رافائل-حیف شد داشت جالب میشد

هما-موافقم.

اکایا-عیب نداره تو مسابقات مارو تشویق کنید.

سابرینا-باشه.

ریوما-اوف تعدادمون داره کم تر میشه.

سابرینا-برای توی تنبل که خوبه.

ریوما-به من میگی تنبل؟

سابرینا-اره میگم بازم میگم تنبل تنبل تنبل.

-بسه دیگه فقط دعوا کم بود.

فاطی-که ازافه شد.

-فاطی تو دیگه چرا؟

فاطی-به من چه خب؟

-من که رفتم.

یوکیمورا-بهتره همه بریم.

به سمت خوابگاه هامون رفتیم لباسمون رو عوض کردیم ورفتیم تو سالون غذا خوری جون بزرگ ترین جا تو کل این باشگاهه.

هرداد-اوف خسته شدم من میخوام برم خونه.

-راه بازه جاده دراز بفرمایید.

هرداد-حرفای جدید ازت میشنوم اتوبه.

-خب که چی؟

هرداد-یقد با این ریواس کشتی که اینطوری حرف میزنی.

ترسا-ولی ریواس این طوری حرف نمیزنه.

هرداد-پس هم نشینی با کی این بلا رو سر اتوبه اورده.

-هرداد بس کن سرم رفت.

هرداد-ایش.

-این ایش رو از کلماتت حذف کن.

هرداد-بابشه باشه سعی میکنم ولی قول نمیدم.

اکایا-اینکه عین ریواس حرف میزنه.

-هرداد دیگه.

رزلا-خب مادیگه میریم.بای.

-خدافظ میبینیمتون.

هما-باشه بریم به سوی خونه.

ایجی-بای بای.

اون 5 نفر رفتن وما 22 نفر موندیم.

-خب اگه سه نفر دیگه حذف بشه تیم کامل میشه.

جان-من که باید برگردم المان.

-پس دو نفر.

ایجی-من میگم ریوما حذف میشه.

ریوما-هی سنپای.

اینویی-به نظرم نفر بعدی برایانه که 66 درصد احتمل داره.

برایان-چی؟

اکایا-شایدم سانادا حذف بشه.

سانادا-چی گفتی؟

اکایا-هیچی.

شیرایشی-ایقدر تفوذ بد نزنید بچه ها.

ترسا-بچه مثبت دوباره حرف زد.

شیرایشی-تتتتتتتررررررررررررررسسسسسسسسسسسسسساااااااااااااااااااااااا؟

-بسه دیگه ممکنه هر کدوم از ما باشه حتی من.

فاطی-چه عجب یه بار مغرور نشدی؟

-من کجاش مغرورم.؟

شیرایشی-تازه میگه نیستش.

یوکیمورا-بچه ها بسه.

ریواس-چون وقت کم بود ودو ساعت دیگه باید برید بخوابد من شام رو خیلی سریع درست کردم نیم ساعت دیگه امادش.

-چی درست کردی که ایقدر سریع بود؟

مرغ سوخاری با سس مخصوص و سالاد.

همه-چی؟

ریواس-مگه بده؟

هرداد-نه خوبه ولی توکه..................

ریواس-شما میخورید من که نمی خورم .

سانادا-چرا؟

هرداد-خانم گیاه خوار تشریف دارن.

ریواس-ایش.من میرم اشپز خونه.

ریواس قهر کرد ورفت این دختره امروز چش شده؟


نظرات شما عزیزان:

میوسا ایچیزن
ساعت21:26---21 شهريور 1395
مثل همیشه عالی بود عزیزم فوقالعاده بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 27 مرداد 1395برچسب:,ساعت 16:36 توسط ریواس روکاکی| |


Power By: LoxBlog.Com